چطور روابط عمومی بالا داشته باشیم؟

بهواسطه علاقه و تخصصم درزمینه خبرنگاری همیشه بار معنایی کلمات برایم مهم بوده است وقتی قرار میشود متن یا جملهای بنویسم دقت زیادی میکنم تا بار معنایی و املایی کلمات درست باشد و البته بعضاً این حساسیت موجب میشود که در توصیف کلمات و جملات به ناکجاهایی بروم که خودم هم باورم نمیشود. این بار برای نوشتن یک آگهی استخدام ساده وقتی یکی از مدیران بخشهای محل کارم به من مراجعه کرد تا آگهی استخدامی که نوشته بود را بررسی و برای انتشار تأیید کنم، فکرش را نمیکردم که این متن باعث شود یک سال بر روی موضوعی به صورت روزانه متمرکز شوم و مسیر حرفهای و شخصی جدیدی پیدا کنم که امروز مجاب شوم برای اشتراک گذاشتن تجربیات و ماجراجویی هایم در حوزه ارتباطات که زندگی ای با حس خوشبختی بیشتر به من داد و باعث شد سرعت رشد شخصی ام بیشتر شود، یک کتاب بنویسم.
به یک کارشناس خانم فروش مجرب با روابط عمومی بالا برای کار با حقوق اداره کار و به صورت تمام وقت نیازمندیم این خلاصهای از متن آگهی استخدامی بود که باید منتشر میشد، متنی که در خیلی از آگهیهای استخدام دیده میشود اما برای من به خاطر همان حساسیتم روی کلمات این متن سؤالاتی به وجود آورد، کلمهای که روی آن چالش داشتم کلمه روابط عمومی بود. همان ابتدا از نظر دستوری و معنایی این سؤال برای من به وجود آمد که روابط عمومی بالا به چه معنایی است؟ یک شخص که تحصیلات مرتبط با علم روابط عمومی در سطح بالا دارد؟ بالا یعنی چه سطحی؟ یا اصلاً معنی روابط عمومی بالا یعنی اینکه آن شخص مهارت ایجاد روابط بالایی دارد؟ خب اگر حالت دوم است چرا ننویسیم به یک کارشناس خانم فروش مجربی که مهارت ایجاد روابط بالا را دارد نیازمندیم؟ این سؤال را از مدیر بخش مربوطه پرسیدم پاسخی که به من داد خیلی جالب بود. مدیر مربوطه خیلی ساده به من توضیح داد که فردی را میخواهیم که مهارت ایجاد، حفظ و توسعه ارتباط با مشتریان را داشته باشد، خوش رو و خوشبرخورد باشد، اصول حرفهای کار را بداند، بتواند با دیگران در محل کار خوب ارتباط برقرار کند، خوب صحبت کند، لحن خوبی داشته باشد، صدای مناسبی داشته باشد، هویتی خوب از شرکت و محصولات ما به دیگران منتقل کند و در کل روابط عمومی بالایی داشته باشد!
واضح بود که من زیادی به آگهی حساس شده بودم اما برای من کاملاً مشخص بود که کلمه روابط عمومی بالا کلمه یا ترکیب درستی برای این آگهی نیست و هرکسی میتواند برداشت خودش را از این ترکیب داشته باشد. آن روز آگهی را منتشر کردیم و چالش ایجادشده برای من در گوشهای از ذهنم باقی ماند.
یک هفته از انتشار این آگهی گذشته بود که دوباره مدیر مربوطه به من مراجعه کرد و درحالیکه از پیدا نشدن نیروی مجرب و رد شدن چندین نفر در مصاحبه حضوری پس از بررسی دهها رزومه دریافتی گله میکرد از من خواست دوباره آگهی را منتشر کنم. ماجرا به خاطر همان حساسیتم روی متن و کلمات حالا برایم جالب تر شده بود. برای همین از او دلایل رد شدن افراد را جویا شدم. او علاوه بر دلایل فنی مهمترین دلیل رد شدن افراد را پایین بودن روابط عمومی اعلام کرد و گفت: هیچ کدام روابط عمومی خوبی نداشتن یا نتوانستند مهارت های خود را خوب بیان کنند!
برای کنجکاوی بیشتر به سراغ رزومهها رفتم و جالبترین قسمت این رزومهها برای من قسمت معرفی کوتاه افراد بود که میبایست در قسمت مربوطه در یک یا دو جمله خودشان را معرفی میکردند. این جمله، تکراریترین جمله بود: من فلانی هستم کارشناس رشته فلان با مثلاً سه سال سابقه کار و البته روابط عمومی بالا!
یک مدیر به دنبال یک فرد با روابط عمومی بالا بود و دهها نفر که خودشان را دارای روابط عمومی بالا میدانستند نتوانسته بودند نظر مدیر را جلب کنند.
از روی کنجکاوی ام با چند نفر از محصاحبه شونده ها هم بعد از مصاحبه هایشان حضوری و تلفنی گفتگو کردم و بیشتر سوالم بر روی کلمه روابط عمومی بود؛ بیشتر این سوال را مطرح می کردم که چرا خودشان را دارای روابط عمومی بالا می دانستند؟ پاسخ ها گوناگون بود یک نفر خوب صحبت کردنش را دلیل این امر می دانست نفر دیگر می گفت: میدونید من خیلی زود می تونم با افراد صمیمی بشم و حس میکنم روابط عمومی خوبی دارم. خانواده ام می گویند روابط عمومی بالایی دارم البته فقط با دوستان و خانواده ام راحتم با غریبه ها تا یک مدتی نمیتونم یعنی نمی خوام خیلی صمیمی بشم و سعی می کنم گارد بگیرم! یکی از افراد هم می گفت من چون صداقت دارم و با بقیه افراد راحتم و قصد سو استفاده از کسی ندارم فکر میکنم روابط عمومی ام خوب است، یکی از افراد هم می گفت چون خوب بلدم با بقیه ارتباط بگیرم از سخنرانی در کلاس و دانشگاه نمی ترسیدم و در هر جمعی از همه بیشتر انرژی دارم و اهل بگو بخندم و برای بقیه وقت می گذارم و دلسوزم، فکر می کنم روابط عمومی ام بالاست و پاسخ های اینچنینی دیگر…
حدس من درست بود تعریف مشخصی از این ترکیب وجود نداشت. علاوه بر اینکه این ترکیب از نظر معنایی مشکل داشت افراد مختلف هم برداشت های گوناگونی از آن داشتند.
از آن روز کمی در روند مصاحبهها بیشتر پیشرفتم و در جلسات مصاحبه هم حضور پیدا میکردم و پای صحبت مصاحبهگرها و مصاحبه شونده مینشستم. خیلی از افراد متخصص، خوشبرخورد، خوشصحبت و به نظر کامل می رسیدند اما بازهم نظر مدیر مربوطه را جلب نمی کردند. بعضی از افراد هم در همان برخورد اول مهر تأیید میگرفتند و برای گذراندن مراحل بعدی، گزینش میشدند. سؤالی که برای من حالا جدی تر مطرح شده بود این بود که چرا بعضی افراد میتوانستند ارتباط خوبی برقرار کنند و بعضی دیگر که حتی تخصص و دانش و رزومه بهتری هم شاید داشتهاند موفق نمیشدند این فرصت شغلی خوب را صاحب شوند.
واضح بود بعضی از افراد، دانش و تخصص لازم را داشتند اما نتوانسته بودند این تجربه و دانش را برجسته کنند و یا آنها را خوب منتقل کنند، بعضی از افراد هم اگر موفق به انتقال خوب توانمندیهایشان شده بودند در گام بعدی که باید با یک ارتباط مؤثر نظر مصاحبه گر را جلب میکردند موفق نبودند.
چون من هم خودم را انسانی با روابط عمومی بالا با یکی از همین نوع برداشت های رایج از این واژه می دانستم و مرتب اطرافیانم به من می گفتند تو روابط عمومی خوبی داری از آن روز دقیق تر و علمی تر سعی کردم موضوع روابط عمومی با همین نگاه ارتباطات بین افراد و تاثیر گذاری اشخاص بر روی هم را بررسی کنم. مطالعه و البته ماجراجویی های شخصی ام در زمینه روابط مؤثر، تأثیرگذاری روی افراد، هنر ایجاد ارتباط مؤثر و برند سازی شخصی در حوزه ارتباطات دریچهای جدید از دانشی که آگاهی کمی از آن داشتم به روی من باز کرد و من را با خود تا اینجا که کتاب حاضر را نوشتم آورد.
رمز خوشبختی
دو سال گذشته بهواسطه دانستن و استفاده از این دانش و مهارت بهترین سالهای زندگیام را گذراندم و به احساس خوشبختی خوبی رسیدم و موفقیتهای زیادی را کسب کردم.
دانشی که هر فرد موفقی بیگمان از آن به اندازه موفقیت خود بهره برده است و با استناد به تحقیق علمی معتبر دانشگاه هاروارد که 75 سال طول کشید یکی از بخش های آن مهمترین راز خوشبختی بشر است. تحقیقی که بر روی 724 نفر صورت گرفت و نشان داد که کیفیت روابط مهمترین عامل شادابی و خوشبختی انسان هاست. دانش ایجاد و حفظ ارتباط مؤثر، مهارت هایی را به ما می دهد تا با تبدیل شدن به یک فرد با مهارت های توسعه ارتباطات با دیگران، بتوانیم کیفیت زندگی خود را بالا ببریم.
موضوعی که با بررسی های بیشتر دانستم مسلط بودن به آن، علاوه بر بالا بردن کیفیت ارتباطات انسانی و ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران، می تواند کمک کند اعتبار و هویت ماندگاری از خود یا حرفه خود بسازیم تا در دنیای ارتباطات و سریع امروزی به موفقیت های بزرگی در جنبه های مختلف زندگی خود دست یابیم. بی شک تنها دانستن این دانش برای موفقیت کافی نیست بلکه به مهارت رسیدن در استفاده از آن که با تمرین و اقدام های کوچک و مداوم محقق می شود، می تواند ما را به اهداف برساند.
امروز می دانم منظور از روابط عمومی بالا در سطوح پایین، همان داشتن مهارت های ارتباط مؤثر و در سطوح حرفه ای علاوه بر داشتن مهارت ارتباط مؤثر دانستن و داشتن مهارت هایی برای معرفی بهتر، سریعتر و بیشتر توانمندی های شخصی و حرفه ای افراد یا همان روابط عمومی شخصی مؤثر است.
روابط عمومی شخصی دانش یا مهارتی است که با دانستن آن هم میتوان با بالابردن کیفیت ارتباطات خود با دیگران به انسانی شایسته ای تبدیل شد که از زندگی خود لذت می برد، به اهداف خود در بیشتر ارتباطات خود می رسد و با دانستن تکنیک های روابط عمومی با معرفی توانمندی های خود و حرفه اش مسیر موفقیت اش را سریع تر طی می کند.
دیدگاهتان را بنویسید