پالتو قهوه ای و صدا و سیما لرزان!

امروز یک برنامه زنده استریم لایو داشتیم که به مناسبت شب یلدا در راستای اهداف روابط عمومی هلدینگ نیتاکو برنامه ریزی و اجرا کردیم
تیم روابط عمومی ما در هلدینگ نیتاکو برای حفظ ارتباط و ایجاد تعامل بیشتر با همکاران مان در سرتاسر کشور این کار را به نظر من به خوبی انجام داد و منم اجرا و مدیریت برنامه را به سهم خودم سعی کردم خوب پیش ببرم
حالا که نشستم و دارم این مطلب را می نویسم با حجم پیام تشکر مخاطبان نیتاکویی و کسانیکه لایو استریم را دیدند روبرو هستم و این پالتوی قهوه ایم را که می بینم لبخند می زنم…
حتما می پرسید پالتو قهوه ای و خنده؟
موضوع برای ده سال پیش است که خبر دادن اسمم رد شده برای خبرنگاری و جلوی دوربین صداوسیمای اصفهان رفتن
تازه نامه تاییدیه من ارسال شده بود که دوستی تماس گرفت گفت یک اسم دیگر هم امروز بعد نامه تو ارسال شده، گفتم جالبه مگه کسی هست که این کار رو بدونه و اصلا علاقمندش باشه؟ گفت اره پسر معاونت فلان قسمت که بالاخره سربازیش تازه تمام شده و جویای کاره، خداییش هیچ چیزش به خبر و رسانه و محتوا و روابط عمومی نمیومد ولی ایشون دو برتری نسبت به من داشت، اول پسر معاون بود، دوم ارزش هاش را روی مدار مدیران میتوانست تنظیم کند کاری که برای من سخت بود؛ من فکر میکنم ارزش های هر شخصی که می خواهد موثر باشد باید تا می تواند ثابت و با حداقل تغییرات باشد.
حذف شدم.
انحصار صدا وسیما تا تونست خیلی ها را کنار گذاشت یک رقابت ناجوانمردانه شکست را برای خیلی از عاشقان رسانه رقم زد
اما امروز به واسطه همین اینترنت کم سرعت فعلی که مثلا همین استریم لایو را می تواند پوشش دهد، زمین بازی عوض شده است و از دور که نگاه میکنی میبینی پاهای صداوسیما در زمین جدید خیلی میلرزد او میداند که نه داور و نه زمین بازی و نه برگذارکننده دیگر با او نیستن.
الان که به ده سال پیش بر می گردم میفهمم نامه دوم اگر نبود الان شاید اجازه پوشیدن پالتو قهوه ای را هم نداشتم…

دیدگاهتان را بنویسید