معرفی کتاب روابط عمومی شخصی
کتاب روابط عمومی شخصی برای هر کسی که می خواهد با دیگران ارتباط خوب و موثری بسازد و راهکارهایی را یاد بگیرد که با دانش روابط عمومی سرعت رسیدن به موفقیت هایش چند برابر می شود، توصیه می شود.
به شما تبریک میگویم که مهمترین بخش زندگی خود را برای کسب دانش و مهارت انتخاب کردهاید تا به کمک آن به انسانی کاملتر تبدیل شوید و کیفیت زندگی خود و دیگران را ارتقا ببخشید. من بابت این اقدام از شما سپاس گذارم.

گامارجوبا؛ در زبان گرجی که زبان مادری ام است؛ گامارجوبا به معنی سلام است
محسن رحیمی هستم نویسنده کتاب روابط عمومی شخصی، ممنونم که اینجا هستید
تبریک میگم بهتون که به دنبال بهبود روابط و کسب دانش جدید برای موفقیت خود هستید.
در این کتاب سعی کردهام ابتدا درباره مهارتهای ارتباطی و یا همان مهارتهای اساسی برای ایجاد و حفظ و توسعه ارتباطات صحبت کنم و سپس به روشهای روابط عمومی محور برای سرعت بخشیدن به معرفی توانمندیهای شخصی و برند سازی شخصی بپردازم.

بگذارید برشی از کتابم درباره رمز خوشبختی را اینجا بیاورم و بعد از آن کتاب را بیشتر معرفی کنم:
رمز خوشبختی
دو سال گذشته بهواسطه دانستن و استفاده از این دانش و مهارت بهترین سالهای زندگیام را گذراندم و به احساس خوشبختی خوبی رسیدم و موفقیتهای زیادی را کسب کردم.
دانشی که هر فرد موفقی بیگمان از آن بهاندازه موفقیت خود بهره برده است و با استناد به تحقیق علمی معتبر دانشگاه هاروارد که 75 سال طول کشید یکی از بخشهای آن مهمترین راز خوشبختی بشر است. تحقیقی که بر روی 724 نفر صورت گرفت و نشان داد که کیفیت روابط مهمترین عامل شادابی و خوشبختی انسانهاست. دانش ایجاد و حفظ ارتباط مؤثر، مهارتهایی را به ما میدهد تا با تبدیلشدن به یک فرد بامهارت های توسعه ارتباطات با دیگران، بتوانیم کیفیت زندگی خود را بالا ببریم.موضوعی که با بررسیهای بیشتر دانستم مسلط بودن به آن، علاوه بر بالا بردن کیفیت ارتباطات انسانی و ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران، میتواند کمک کند اعتبار و هویت ماندگاری از خود یا حرفه خود بسازیم تا در دنیای ارتباطات و سریع امروزی به موفقیتهای بزرگی در جنبههای مختلف زندگی خود دستیابیم. بیشک تنها دانستن این دانش برای موفقیت کافی نیست بلکه به مهارت رسیدن در استفاده از آنکه با تمرین و اقدامهای کوچک و مداوم محقق میشود، میتواند ما را به اهداف برساند.
امروز میدانم منظور از روابط عمومی بالا در سطوح پایین، همان داشتن مهارتهای ارتباط مؤثر و در سطوح حرفهای علاوه برداشتن مهارت ارتباط مؤثر دانستن و داشتن مهارتهایی برای معرفی بهتر، سریعتر و بیشتر توانمندیهای شخصی و حرفهای افراد یا همان روابط عمومی شخصی مؤثر است.
روابط عمومی شخصی دانش یا مهارتی است که با دانستن آنهم میتوان با بالابردن کیفیت ارتباطات خود با دیگران به انسانی شایستهای تبدیل شد که از زندگی خود لذت میبرد، به اهداف خود در بیشتر ارتباطات خود میرسد و با دانستن تکنیکهای روابط عمومی با معرفی توانمندیهای خود و حرفهاش مسیر موفقیت را سریعتر طی میکند.

در این کتاب چه چیزی یاد خواهیم گرفت؟
در این کتاب یاد خواهیم گرفت که چگونه با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کنیم؟ چگونه توانمندیهای شخصی و برند و هویت شخصی خود را به کمک دانش روابط عمومی ترویج و گسترش دهیم تا به انسانی مؤثر، موفق و خوشبخت تبدیل شویم.در این کتاب خلاصه وار به مهارت فن بیان که یکی از مؤثرترین مهارتها برای ایجاد ارتباط مؤثر و معرفی برند و هویت و توانمندیهای شخصی است میپردازیم و از پنج اکسیر جادویی در ارتباطات روزمره خواهیم گفت که استفاده از آنها ما را در کوتاهترین زمان به فردی مؤثر، جذاب و دوستداشتنی که میتواند به اهداف خود در ارتباطاتش برسد تبدیل خواهد کرد. پنج اکسیری که خودم از آن استفاده و تأثیرات شگفتانگیز آن را حس کردهام با شما به اشتراک میگذارم. استفاده درست و بهجای هر یک از این اکسیرها به ما کمک خواهد کرد با یک شیب تند، کیفیت ارتباطات و تأثیرگذاری مثبت بر افراد را توسعه بدهیم و به خواستههای خود در هر نوع ارتباطی دست پیدا کنیم. اکسیرهایی که من اینجا برای شما آوردهام مؤثرترین و البته با تأثیر سریع در ارتباطات مؤثر هستند و هرکدام توسط بهترین محققان و دانشمندان این حوزه بارها و بارها توصیهشدهاند و خبر خوب برای شما این است که من با بررسی منابع مختلف و تجربیات شخصی خودم آنها را برای شما انتخاب کردهام.
نظر من درباره کتابم
نظر من درباره کتابم
خوشحالم که در این کتاب چکیدهای از این دانش و مهارت را که حاصل مطالعات شخصی و ماجراجوییها و تجارب شخصی من است با ذکر این نکته که این علم وسعت و وجوه مختلفی دارد که نه قصد ورود به همه آنها را داشتهام و نه امکان آن را با شما به اشتراک میگذارم. سعی کردهام با آوردن داستانهای شخصیام به سادهترین شکل ممکن شمارا صرفاً با کلیات این دانش آشنا کنم .
احساس میکنم با نوشتن این کتاب به یکی از دغدغههای مهم زندگیام که کمک به مؤثر و مثبت شدن ارتباطات بین انسانهاست در حد توانم پاسخ گفتهام چراکه معتقدم دنیای ناآرام امروزی به انسانهایی با داشتن این مهارت و دانش بسیار نیاز دارد.
به شما تبریک میگویم که مهمترین بخش زندگی خود را برای کسب دانش و مهارت انتخاب کردهاید تا به کمک آن به انسانی کاملتر تبدیل شوید و کیفیت زندگی خود و دیگران را ارتقا ببخشید. من بابت این اقدام از شما سپاس گذارم.
اما بگذارید بخشهایی از کتاب را هم اینجا بیاورم.
یکی از قسمت های جذاب کتاب به نظرم بخش اکسیرهای ارتباطی است. در این کتاب 5 اکسیر ارتباطی آورده شده است که در زیر به یکی از آن ها که بریده از متن کتاب است اشاره می کنم.
پنج اکسیر برای ارتباط مؤثر
در این فصل همانطور که قبلاً اشاره کردم به معرفی اکسیرهایی برای مؤثرتر کردن و سرعت بخشیدن به تأثیرگذاری بیشترمان در ارتباطات خواهیم پرداخت. فرمول این اکسیرها از جدیدترین ترکیباتی بهرمند شده است که من با بررسی و حساسیت خاصی برای شما اینجا آوردهام. این شما و این اکسیرهایی ناب در ارتباطات.
اکسیر دوم؛ اکسیری برای گوشها
همین چند سال پیش بود که در اتاق فرماندار شهرستانمان برای نوشتن یک گزارش خبری از صبح حضور داشتم و در حین نوشتن، سؤالاتم را از فرماندار که حسابی مثل هر فرماندار دیگر سرش شلوغ بود میپرسیدم. تمام یک روز کاری را در اتاقش بودم آن روز یکی از روزهایی بود که فرماندار مراجعات حضوری و تلفنی را باید میپذیرفت و مشکلاتشان را میشنید. جوانانی که دنبال کار بودند، خانمی که مجوز کارگاه خانهایاش صادر نمیشد، زنان روستایی که به اعتراض از ترمینال مسافربری روستایی آمده بودند، ورزشکاران یک تیم ورزشی که هزینه سفر برای مسابقه بعدیشان را نداشتند، عضو شورای روستایی که از نبود اینترنت در روستایشان گلایه میکرد و از همه جالبتر یکی از فامیلهای فرماندار که آمده بود از او میخواست تا به شهردار بگوید که آسفالت کوچهشان را همین امروز ترمیم کند، او که یک پیرمرد عبوس بود که به حالت دستوری مرتب به فرماندار از مشکلات کوچه و خانهشان میگفت. او با اسم کوچک فرماندار را صدا میزد و برایش سمت و موقعیت فامیلش مهم نبود و مرتب درخواستهای کوچک و بزرگ میکرد. من هم آن سمت اتاق فرماندار روبروی کتابخانهاش نشسته بودم و سرگرم تنظیم گزارش خبریام بودم تا متنش را فرماندار تائید کند و منتشر کنم آن روزها روزنامهنگار بودم و به خاطر شغلم ارتباطم با فرماندار شهرمان خوب بود؛ آن روز افراد زیادی با خواستههای مختلف یا با فرماندار دیدار کردند یا با او تلفنی صحبت کردند بیشتر افراد هم با گله و شکایت صحبتهایشان را شروع میکردند اما برای من جذابترین قسمت ماجرا لحظه خداحافظی و پایان جلسات و تماسهای تلفنی بود فرماندار عادت داشت تلفنش را روی حالت بلندگو میگذاشت و اینگونه همه حرفها را من میشنیدم همه مراجعان در لحظه خداحافظی حس خوب و مثبتی داشتند بیشتر حاضرین با فرماندار روبوسی میکردند و میرفتند و لبخند میزدند، مخاطبان تلفنی هم با تشکر و خوشحالی تلفنشان را تمام میکردند خیلی عجیب بود مشکلات بیشتر افراد را فقط فرماندار به ادارات مرتبط ارجاع میداد و آن مشکلات همچنان باید توسط او و مردم از اداره موردنظر پیگیری میشد تا حل شود اما چرا همه مخاطبان راضی، خوشحال و امیدوار آنجا را ترک میکردند؟ امروز که به کمی دانش ارتباطات مسلط شدم جواب سؤالم را گرفتهام فرماندار محبوب شهرمان چند اکسیر ارتباطات در جیب داشت و مرتب استفاده میکرد و آن روز هم به طرز باورنکردنی از یکی از بهترین اکسیرها استفاده کرد، اکسیری که علاوه بر مؤثر کردن هر ارتباطی موجب میشود سخنران بهتری شویم و در هر مکانی به انسانی خوشبرخورد، مثبت و دوستداشتنی تبدیل شویم. اکسیری برای گوشها، این اکسیر که ترکیبش را الان برای شما میگویم مخصوص گوشهاست و در تجربه شخصی استفاده از آنکه همین چند وقت پیشبر رابطه خودم و یکی از بستگان همسرم تست کردم و بهصورت معجزهآسایی جواب گرفتم اکسیر شنیدن و گوش دادن است. این خانم مسن که از موضوعی ناراحت بود و در حالیکه کمی عصبانی به نظر میرسید مرا خواست و شروع کرد به اعتراض کردن و آوردن دلایل ناراحتیاش، من هم که اکسیرها را همیشه در جیبم میگذارم از اکسیر گوش دادن استفاده کردم و 45 دقیقه پای صحبتهایش نشستم، باور نمیکنید اگر بگویم جمله پایانی او این بود: این حرفها حالا مهم نیست خودت را ناراحت نکنی اینها پیش میآید، بالاخره جواناند و این روزها سر همه شلوغ است، خدا تو و خانواده را برای من حفظ کند تو را خدا هر هفته دخترتان را بردارید و بیایید مهمان من؛ این جملات از زبان کسی که مکالمه با من را با تندی و عصبانیت شروع کرده بود و شخصیت غرغرویش را همه بهخصوص همسرم کامل میشناخت عجیب و باورکردنی نبود، اکسیر جواب داده بود او رفته بود برای ما چایی دارچین بیاورد.
من همان کاری را کرده بودم که فرماندار با آن پیرمرد غرغروی فامیلشان یا با آن جوان معترض به شرایط کاری یا آن مسئول عصبانی و یا با آن زنان روستایی کرده بود؛ گوش دادن با تمام وجود.
فرماندار طوری مشکلات را میشنید انگار آنها دارند مهمترین مشکل شهرستان را میگویند؛ آقای فرماندار طوری به حرفها گوش میداد که انگار هیچ کار دیگری در شهر ندارد و او مانده است و اینطرف مقابلش، روی لبه صندلی روبه مخاطبش مینشست و تمام وجودش گوش میشد؛ بله همین گوش دادن با تمام توان؛ شنیدن و ترغیب مخاطب به راحت حرف زدن؛ اکسیر معجزهآسای ارتباطات؛ اگر واقعا و از ته دل میخواهید که خوشصحبت باشید، شنونده دقیق و با توجه باشید. توجه ویژه به شخصی که با شما صحبت میکند خیلی مهم است هیچچیزی بهاندازه این توجه برای طرف مقابلتان خوشایند نیست.
البته اکسیر گوش دادن هم ترکیب جدید خودش را میطلبد که اینجا به آن اشاره میکنم.
گوش دادن فعال راز ترکیبی این اکسیر است، سؤالهای کوتاه پرسیدن باهدف اعلام این نکته که همه صحبتهایت را با دقت دارم گوش میدهم معجزه میکند مانند چه جالب بعدازآن چه شد؟ چه زمانی دقیقاً این اتفاق افتاد؟ و شما آن لحظه حتماً خیلی تحت تأثیر قرار گرفتی؟ پس اینطوری شد؟ خب ادامه بده…
در گوش دادن فعال در حالیکه چشمان خود را به مخاطب دوختهاید و نسبت به هر جمله و صحبتش واکنش مناسب با زبان بدنتان نشان میدهید باید بهطرف مقابلتان القا کنید که صحبتهایش برای شما جذاب و مهم است. در این اکسیر اگر هنر سؤال پرسیدن کوتاه که طرف مقابلتان را به بیشتر توضیح دادن وادار کند را هم وارد کنید اکسیرتان کامل و مؤثر میشود اینجاست که فقط با گوش دادن فعالانه، شما به فردی مؤثر، جذاب و خوشصحبت تبدیل میشوید که در پایان، طرفتان در حالیکه همچنان دارد با شما صحبت میکند، میرود و برایتان چای با دارچین میآورد!
یکی از مهمترین فصول این کتاب، فصل پایانی آن است که با توجه به سابقه خبرنگارری من و حضور در رسانه های مختلف آن را نوشته ام
بریده از متن این فصل:
فصل چهار
سریعتر و مؤثرتر دیده شو!
تا اینجای کتاب گفتیم که برای احساس بهتر خوشبختی باید کیفیت روابط خود را به بالاترین حد ممکن برسانیم و با یادگرفتن اصول ارتباطات مؤثر زندگی بهتری تجربه کنیم. یاد گرفتیم که با داشتن عزت نفس و هنر ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران میتوانیم به ساختن دنیایی بهتر کمک کنیم. در ابتدای کتاب درباره کلمه روابط عمومی و برداشتهای مختلف عموم مردم از آن گفتیم. خیلی از افراد؛ انسانی را که هنر ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران را دارد؛ انسانی با روابط عمومی بالا میدانند که البته توصیف چندان اشتباهی هم نیست اما در حقیقت روابط عمومی اصطلاح تخصصی در حوزه ارتباطات است. دانشی که در عالیترین سطوح در دانشگاهها به دانشجویان رشته روابط عمومی ارائه میگردد تا آنها با آشنا شدن با مهارتها و علومی مانند ارتباطات، روانشناسی، جامعهشناسی و کسب مهارتهایی درزمینهٔ تبلیغات، شناخت و کاربرد رسانهها و شیوههای دریافت؛ تحلیل و انتقال پیام مؤثر بتوانند در راستای اهداف سازمانی، ملی و بینالمللی گام بردارند. تکنیکهای روابط عمومی کمک میکند تا سازمانها بهتر با مخاطبان خود ارتباط بگیرند. روابط عمومی کمک میکند هویت سازمانها نزد مخاطبان، مثبت و مؤثرتر جلوه کند. دانش روابط عمومی ابزارهای مختلفی دارد که از آنها برای توسعه برند سازمانها استفاده میکند. با این تعاریف از روابط عمومی میتوان نتیجه گرفت که اگر آن را برای افراد هم استفاده کنیم میتواند توانمندیها، مهارتها، هویت و درنهایت نام یک فرد را بهتر، مؤثرتر و سریعتر به مخاطبانش معرفی کند. ما در این فصل پس از پرداختن به اصول مهمی چون عزت نفس و مهارتهای ارتباط مؤثر در فصول قبل به معرفی بخش های مهمی از ظرفیت دانش روابط عمومی برای توسعه ارتباطات و ساخت نامی نیک از خودمان خواهیم پرداخت. در حقیقت در این فصل به سراغ قسمتی از دانش روابط عمومی شخصی خواهیم رفت تا سریعتر و مؤثرتر دیده شویم.
رسانهها را دریاب!
یکی از مهمترین هنرهای روابط عمومی شخصی هنر جلبتوجه رسانهها است. پوشش رسانهای، فوقالعادهترین و ارزانترین وسیله ایجاد اعتبار بر روی کره زمین است. ما در عصری زندگی میکنیم که رسانهها نقش مهمی در زندگی ما ایفا میکنند، رسانهها در دوران کنونی بخشی جداییناپذیر از زندگی مردم شدهاند. مردم در طول شبانهروز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانهها استفاده میکنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانهها بزرگ میشود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانهها دریافت میکند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعهپذیری نسلها از طریق رسانهها انجام میشود و نفوذ و تأثیر رسانه تا جایی است که برخی از نظریهپردازان ارتباطی بر این باورند که رسانهها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین میکنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما میآموزند. این زمان بهترین زمان برای استفاده از ظرفیت رسانهها برای معرفی کسبوکار خودمان یا خود خودمان به دیگران است. وقتش رسیده است کاری کنیم دیگران به ما و توانمندیهایمان فکر کنند…
